مـےنویسـم از
دختر نگاهی به پسر کردو گفت:حالا که کنار ساحل هستیم بیا یه آرزویی قشنگ بکنیم پسر با بی میلی قبول کرد..... دخــــــــــتر چشماشو بست وگفت:کـــــــاشکی کــــــه تا آخر دنیا عاشق هم بمانیم... بعد به پسر نگاه کردو گفت:حـــــــالا تو آرزوتو بکــــــن..... پـــــسر چشماشو بست و خیلی بی تفاوت گفت:کـــــــــاشکی که همین الان دنیـــــــــــا تموم بشــــــــه...... وقــــــتی چشماشو باز کرد دختر رو ندید فقط چند تـــــــــا حباب رو آب دید.......
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در چهار شنبه 1 آبان 1392
ساعت
22:11 توسط مارال بانو
آخرين مطالب
Design By : MohammadDesign.IR |